مدح و مرثیۀ امام هادی ( علی النقی) علیهالسلام
شاعر : رضا دین پرور
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعول
قالب شعر : غزل
کـشـانـدم به بـزم مـحـبت خـدا را طـلـب کــردهام بــادۀ ســامـرا را
بـنـا شـد سـبـوی زیـارت بـنـوشـم چـشـیدم دو جرعه شراب دعـا را
کنار ضریحی که زهـرا نـشـسـته سحـر نـذر کـردم حـدیث کـسا را
نشـستم پس از جـامعه زیر گـنـبد جـماعـت بـخـوانم نـمـاز عـشا را
رسیدم به اینجا ولی دست من نیست خود آورده این جمع حاجت روا را
فـدای کـریـمی که در اوج عـزت خـریـده است نـاز و ادای گـدا را
مسـلـمان و غیر مسـلـمـان نـدارد عوض کرده عشقش، دو دنیای ما را
بـپـیـچـیـد بـین حـرم نـسـخـهام را گرفـتـم ز دست طـبـیـبـم شـفـا را
کسی که دلت مست طوس است بنگر از ایوان سلـطانش ابن الـرضا را
فـدای امـامـی کـه در سـامـرایـش کـشـیـده بـه شـانـه غـم کـربـلا را
اسـیـری کـشـیـده ولی تشـنگی نه نـدیــده بـه روی تـنـش ردّ پــا را
کسی وقت تـشیـیع جسـمش ندیـده تـنـی پـارهپـارهتـر از بــوریــا را
خـرابـهنـشـین بود و تبـعـیـدی اما نـخـورده دگـر غـصۀ عـمـهها را
گرسنه نخـوابـیـده اهل و عـیـالش نشد بالـش دخـتـرش سنـگ خـارا
سری را رقیه بغـل کرد و بـوسید سری سنگ خورده، پُر از ربنّا را
|